شرکت نگین سبز پویش عسلویه

ارائه خدمات اندازه گیری عوامل زیان آور محیط کارو خدمات سمپاشی و طعمه گذاری علیه حشرات و جوندگان موذی

پیشنهاد ویژه

  • 21:37

از انواع میکروب های خطرناکی که با لباستان وارد خانه می کنید چه می دانید؟

کارشناسان به میزان احتیاطی که باید در مورد میکروب ها و چیزهای دیگری که از بیرون با خودتان به خانه می آورید اهمیت می دهند. اگر اولین کاری که بعد از آمدن به خانه انجام می دهید پرتاب کردن لباس هایی که کل روز به تن داشتید روی تختخواب تان است، باید در این کار خود تجدید نظر کنید. هر چند که دوست دارم بگویم نگران این موضوع نباشید، اما حقیقت این است که ما در جامعه و محیط شهری زندگی می کنیم. جیسن تترو محقق میکروب شناس و نویسنده “The Germ Files” به Healthline گفت: اکثر گونه های میکروبی، ویروس ها، باکتری ها و قارچ ها از طریق انسانها به یکدیگر منتقل می شوند. "اگر شما مدام با اتوبوس ها، قطارها، متروها به مهدکودک ها، مدارس یا سرکارتان در رفت و آمد هستید می توانید تمامی انواع باکتری ها و احتمالا ویروس ها و قارچ ها را از افراد دیگری دریافت کنید و آنها را با خودتان به خانه بیاورید".

انواع مختلف میکروب ها بر روی لباس ها برای مدت زمان متفاوتی زنده خواهند ماند و آگاهی از این موضوع که آیا مردم یا سطوحی که با آنها تماس دارید با میکروب های مضر آلوده هستند کار سختی است. برای همین تترو می گوید خطر نکنید و با عوض کردن لباس های بیرون با یک دست لباس جدید شانس انتقال میکروب ها به سطوح یا دیگر افراد در خانه را کاهش دهید. او اشاره می کند زمانی که مردم لباس بیرون به تن دارند 37 میلیون میکروارگانیسم در هر ساعت روی سطوح می ریزند. به خاطر داشته باشید که اگر به مدت 10 دقیقه به داخل خانه بیایید و دوباره به بیرون بروید احتمالا مهم نیست که با همان لباس ها بمانید، اما اگر شما وارد خانه شدید و بعد از چند ساعت در آنجا بمانید و تمامی سطوح های مختلف در خانه تان را لمس کنید، تعویض لباس های تان ایده خوبی است.

کدام میکروب ها بیشترین آسیب را ایجاد می کنند؟

اگرچه انتقال میکروب از طریق لباس های تان به خانه بعید است، اما نگران کننده ترین میکروب هایی که می توانند منتقل و باعث عفونت شوند شامل:

استافیلوکوکوس(staph): عفونتی است که اغلب توسط باکتری موجود روی پوست یا در بینی ایجاد می شود. به گفته تترو مدارک مستندی برای انتقال این باکتری به دلیل آوردن باکتری توسط فرد به داخل خانه وجود داشته است.

استافیلوکوکوس اورئوس: مقاوم به متی سیلین (MRSA ) عامل بیماری زایی است که موجب عفونت در بخش های مختلف بدن و مقاومت به بسیاری از آنتی بیوتیک ها می شود. جاناتان سکتون دکتر محقق در College of Public Health at the University of Arizona گفت: "این جمله را برای اینکه باید خیلی نگران باشید نمی گویم، اما ما وسایل حمل و نقل عمومی را مورد بررسی قرار دادیم و MRSA را در آنجا پیدا کردیم، بنابراین زمانی که از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده می کنید این احتمال وجود دارد که پوست تان آلوده شود و بعد آن را به صورت پنهانی با خودتان به خانه بیاورید.

آسینتوباکتر: نوعی باکتری است که می تواند باعث عفونت تنفسی و در نهایت منجر به التهاب ریه شود. تترو توضیح می دهد، "احتمال آلوده شدن شما به این نوع باکتری خیلی کم است". "اما مواردی وجود داشته است که این باکتری ها می توانند در وسایلی مانند بالش نفوذ پیدا کنند". بنابراین اگر بعد از یک روز طولانی به خانه برگشتید و روی تخت خواب تان پریدید احتمال تماس شما با باکتری آسینتوباکتر رخ می دهد، شما می توانید آن را به بالش تان انتقال و در آنجا باقی بگذارید و بعد آن را تنفس کرده و مریض شوید.

مورچه های که مغز بسیار بزرگ دارند

  • 16:35

با وزن ۸ کیلوگرم، نهنگ عنبر (Physeter macrocephalus) به‌طور متوسط دارای بزرگ‌ترین مغز است، اما وزن کل بدن این جانور ۴۵ تن است و نسبت وزن مغز به بدن در آن ۱:۵۱۰۰ است. اما کدام حیوان بزرگ‌ترین مغز را نسبت به اندازه بدن خود دارد؟ مطالعه‌ای که سال ۲۰۰۹ در مجله‌ی Brain, Behavior and Evolution منتشر شد، نشان داد جنس بسیار کوچکی از مورچه‌ها بزرگ‌ترین مغز را نسبت‌به اندازه بدن خود دارد.

مورچه‌های جنس Brachymyrmex دارای میانگین وزن بدن ۰٫۰۴۹ میلی‌گرم و میانگین وزن مغز ۰٫۰۰۶ میلی‌گرم هستند. براین‌اساس، مغز این مورچه تقریباً ۱۲ درصد وزن بدنش است و بدین‌ترتیب، نسبت وزن مغز به بدن آن حدود ۱:۸ است.

چرا حیوانات مغزهای بزرگ‌تری تکامل می‌دهند؟

به‌طور مطلق، اندازه مغز حیوانات معمولاً همگام با اندازه بدن حیوان افزایش می‌کند. اندازه بزرگ‌تر مغز به‌طور معمول با سه عامل در ارتباط است. سوفی اسکات، استاد عصب‌شناسی شناختی در کالج دانشگاهی لندن گفت: «سرمایه‌گذاری مادری، پیچیدگی رفتار و اندازه بدن.» اسکات به لایوساینس گفت: «داشتن بدن بزرگ‌تر به‌معنای نیاز به کنترل بیشتر آن است. شکارچیان رأس هرم غذایی معمولاً بزرگ هستند و به‌علت نیاز به رفتارهای پیچیده‌تر مانند توانایی فریب دادن طعمه، از داشتن مغز بزرگ‌تر سود می‌برند.»

اما اندازه مغز پیش‌بینی‌کننده کاملی از هوش حیوانات نیست. طبق مطالعه‌ای که سال ۲۰۱۴ در مجله‌ی Frontiers in Neuroanatomy منتشر شد، مغز فیل آفریقایی (Loxodonta africana) به‌طور متوسط ۴٫۶ کیلوگرم وزن دارد که سه برابر بزرگ‌تر از مغز انسان است. به‌گفته‌ی اسکات، اندازه بزرگ مغز آن‌ها تا حدی به دلیل مخچه بزرگ آن‌ها است که برای هماهنگ کردن فعالیت عضله در تنه و گوش‌های آن‌ها استفاده می‌شود.

همان‌طور که اندازه مطلق مغز پیش‌بینی‌کننده خوبی از هوش حیوان نیست، مقایسه نسبت مغز به بدن نیز نمی‌تواند نشانگر هوش باشد. طبق مطالعه‌ای که سال ۲۰۰۹ در مجله‌ی Frontiers in Human Neuroscience منتشر شد، انسان‌ها و جوندگان تقریباً اندازه وزن مغز به بدن ۱ به ۴۰ دارند. اگرچه، طبق استدلال همان مطالعه، اگر اندازه موش به اندازه انسان بود، به این اندازه باهوش نبود، زیرا قشر مغز کوچک‌تری دارد (خارجی‌ترین ناحیه از مغز که با پیچیده‌ترین عملکردهای روانی در ارتباط است) و نسبت‌به انسان‌ها نورون‌های کمتری دارد. اسکات گفت:

اگر به مغز خرگوش، گربه و میمون کوچک نگاه کنید، اندازه آن‌ها تفاوت چندانی با هم ندارد، اما رفتار آن‌ها به دلیل ماهیت سلول‌های مغزی بسیار متفاوت خواهد بود. اگر میمون را بررسی کنید، مغز یک نخستی‌سان را می‌بینید که لوب پیشانی بزرگ‌تر و رفتارهای ناشی از حس کنجکاوی بیشتری دارد.

اسکات توضیح داد سازگارهای‌های تکاملی ساختار مغز را تغییر می‌دهد، به‌طوری‌که اندازه برخی از نواحی افزایش پیدا کند و برخی از ارتباطات عصبی ترجیح داده می‌شود. در انسان‌ها، اندازه قشر مغز و تراکم نورون‌های قشر مغز نسبت‌ به اندازه مغز نسبت‌ به اندازه بدن، هوش ما را بیشتر توضیح می‌دهد. به‌گفته‌ی اسکات: «درمقایسه‌با حیوانات دیگر، بدن کوچکی برای اندازه مغز خود داریم.»

هنگام مقایسه مغز گونه‌های مختلف، مهم است که ساختار مغز و نیز اندازه مغز را درنظر بگیریم. ازآنجاکه نسبت اندازه مغز به بدن توسعه تکاملی قشر و تراکم ارتباطات عصبی موجود در آن ناحیه از مغز را درنظر نمی‌گیرد، دانشمندان ضریب مغزی (EQ) را به‌عنوان معیار دقیق‌تری از هوش انسان درنظر می‌گیرند. ضریب مغزی اندازه نسبی مغز یک گونه خاص، درمقایسه‌با اندازه مورد انتظار مغز گونه‌های دیگر با اندازه بدن مشابه است.

یکی از عوامل کلیدی تأثیرگذار در EQ اندازه نسبی قشر درمقایسه‌با بقیه مغز است. براساس مقاله منتشرشده در Encyclopedia of Behavioral Neuroscience، مقایسه حیوانات براساس EQ آن‌ها چشم‌انداز دقیق‌تری از هوش آن‌ها درمقایسه‌با نسبت مغز به بدن ارائه می‌کند، اگرچه به‌اندازه‌ی تعیین اندازه مطلق و تعامل نواحی انفرادی مغز دقیق نیست.

سپس مفهومی به نام قانون هالر وجود دارد: هرچه حیوان بزرگ‌تر باشد، نسبت مغز به بدن آن کوچک‌تر خواهد بود. ولفیلا گروننبرگ، استاد نوروبیولوژی در دانشگاه آریزونا گفت: «ازآنجاکه اندازه مغز نسبت‌به اندازه بدن سنجیده می‌شود، به‌طور نسبی، کوچک‌ترین حیوانات بزرگ‌ترین مغزها را دارند.»

برای مثال، مورچه‌ها در مقایسه با پرده‌بالان دسته‌ای که شامل زنبورها، وسپ‌ها (زنبورهای بی‌عسل)، زنبورها سرخ و اره‌مگس‌ها می‌شود، مغزهای نسبتاً کوچکی دارند. گروننبرگ گفت: فکر می‌کنیم علت آن است که مورچه‌های کارگر پرواز نمی‌کنند. پرواز به پردازش بینایی زیادی نیازی دارد، بنابراین، بسیاری از حشرات دارای توانایی پرواز چشم‌های بزرگی دارند که منجر به لوب‌های بینایی بزرگ‌تر می‌شود. در برخی از حشرات مانند آسیابک‌ها پردازش بینایی بیش از نیمی از کل مغز آن‌ها را شامل می‌شود.

  • 23:59

مورچه‌های ارتشی به نزدیک ۲۰۰ گونه از مورچه‌ها گفته می‌شود که حشره‌های اجتماعی دیگری مانند موریانه‌ها، زنبورها و مورچه‌های دیگر را شکار می‌کنند و می‌خورند. گاهی نیز دو لشکر رقیب با هم رویارویی می‌کنند. گاهی حتی جاندران مهره‌دار نیز از آسیب آن‌ها در امان نمی‌مانند. اگر مار، غورباغه یا سوسماری بر سر راه آن‌ها باشد، جان به در نمی‌برد. با این همه، مورچه‌ها ارتشی چنین جاندارانی را نمی‌خورند.

برای بسیاری از جانداران، کارآمدترین راه‌ نجات، گریز و دوری از آن‌هاست. مورچه‌های ارتشی نابینا هستند. از این رو، برخی جانداران هنگام رو به رو شدن با یورش آن‌ها، خود را بی‌جنبش نشان می‌دهند و از این راه از آسیب آن‌ها در امان می‌مانند. اگر حشره‌ای که با میلیون‌ها مورچه‌ی گرسنه رو به روشده است، جنبشی از خود نشان دهد، مورچه‌ها بی‌درنگ جنبش آن را درک می‌کنند و به سویش یورش می‌آورند. آن‌ها حتی به جاندرانی مانند عقرب نیز می‌تازند.

این مورچه‌های جنگجو در بیش‌تر درگیری‌ها و یورش‌های خود پیروز می‌شوند، اما گاهی مورچه‌های دیگر در برابر آن‌ها می‌ایستند. با این همه، بیش‌تر آن‌ها به ناچار خانه‌ی خود را رها می‌کنند. مورچه‌های کارگر تخم‌ها، لاروها و شفیره‌ها را بر دوش می‌کشند و از درختان و بوته‌ها بالا می‌روند و بی‌جنبش می‌مانند تا یورشگران از آن جا بروند. پس از چند ساعت، به آهستگی و با احتیاط به لانه‌ی خود باز می‌گردند.

  • 22:2

همه چیز از زندگی مورچه ها

مور یا مورچه حشره‌ای اجتماعی است همانند زنبور عسل از راستهٔ نازک بالان که در میانه‌های دورهٔ کرتاسه یعنی حدود ۱۱۰ تا ۱۳۰ میلیون سال پیش تکامل یافته است. امروزه بیش از ۱۲۰۰۰ گونه مورچه طبقه بندی شده‌اند و تخمین زده می‌شود این تعداد تا ۲۲۰۰۰ گونه نیز برسد. مورچه ها به راحتی از شاخکهای آرنج دارشان و ساختار گره مانندشان و کمر باریکشان قابل شناسایی هستند.

اندازهٔ اجتماع مورچه ها می‌تواند از چند ده مورچه شکارچی در یک حفره تا چند میلیون مورچهٔ ساده و مورچه نازای ماده و طبقه ای از کارگرها و سربازها و سایر گروه‌ها را در یک محدوده جغرافیایی وسیع شامل شود. همچنین اجتماع مورچه ها شامل تعدادی نر دارای نطفه و همچنین یک یا چند ماده که توانایی بارور شدن دارند و ملکه نامیده می‌شوند، می‌شود.همچنین گاهی اجتماع مورچه ها یک ابرجامعه توصیف شده‌است ٬زیرا مورچه ها در آن با یکدیگر کار می‌کنند و از اجتماع خود دفاع می‌کنند.

انواع مورچه های داخل لانه

- مورچه های کارگر : به دو گروه کوچک و بزرگ تقسیم می شوند مورچه های کارگر بزرگ ازبقیه مورچه ها بزرگ تر ودرشت تر هستندکه به آنها مو رچه های سرباز می گویند.

- مورچه های سرباز : دارای آرواره های بزرگی هستند واز افراد ضعیف تر در مقابل سایر حشرات دفاع کرده واز جانوران مورچه خوار محافظت می کنند.

- کارگر های کوچک : از لانه دور می شوند و به نظافت وتغذیه ی نوزادان و ملکه می پردازد.

مورچه ها حیوانات بسیار با نظافتی هستند. هر کدام وظیفه ی خود را انجام می دهند ودر بقیه ی امور دخالتی نمی کنند. در آخر زمستان ملکه تخم های مخصوصی می گذارد که از آنها مورچه های نر و ماده تولید می شود که در بهار از لانه بیرون آمده وجفت گیری می کنند وبعد از آن مورچه ها ی نر بلافاصله می میرند.

تقریباً تمام مناطق کره زمین مورچه دارد. فقط مناطقی مانند جزایر دور افتاده و غیرقابل دسترسی استثنا هستند. مورچه به بیشتر محیط زیست‌های زمین چیره گشته ‌است و در بیشتر محیط زیست‌ها توانایی زندگی دارد. این موجود ۱۵-۲۰٪ موجودات زنده خشکی زی زمین را تشکیل می‌دهد. علت موفقیت آنها به زندگی اجتماعی، توانایی بالای انطباق پذیری و توانایی تغییر دادن محیط زیستشان و بهره برداری از منابع و دفاع از یکدیگر برمی‌گردد. انواع مورچه ها به صورت‌های مختلفی مانند زندگی انگلی و برده داری، همزیستی مسالمت آمیز و … تکامل یافته‌اند.

گونه های تکامل یافته

- مورچه های مهاجم : گروهی از مورچه ها که حشرات و سایر حیوانات کوچک موجود در مواد پوسیده ی گیاهی را شکار می کنند،مورچه های مهاجم می گویند.شکار آن ها به این طریق است وقتی یکی از آنها طعمه ای راپیدا کرد با ترشح بوی از روی غده های بدنش دیگر مورچه ها را باخبر می کند و آن ها یک ردیف منظم که گاهی طول آن ها به صد متر می رسد،تشکیل داده و با همکاری هم آن را به لانه می برند.

- مورچه های برگ بر : این نوع مورچه در جنگل های آمازون پیدا می شود که قطعاتی از برگ درختان را جدا می کند و به لانه ی خود می برد،گاهی در یک شبانه روز تمام برگ های یک درخت عظیم را می برند،آن ها را جویده و کف لانه را پر می کنند و سپس قارچ های کوچک را به لانه برده و در زیر آن ها را پرورش داده،تا در مواقع لزوم از آن ها تغذیه کنند.

- مورچه های انگل : بعضی مورچه ها برای تهیه ی غذای خودشان هیچ فعالیتی نمی کنند و غذایشان را از سایر مورچه ها به دست می آورند. یعنی انگل مورچه های دیگر می شوند.

- مورچه های پرسه زن : لانه های خود را در نزدیکی لانه ی مورچه های دیگر می سازند. آن گاه هم از مواد دور ریخته شده ی آن ها تغذیه می کنند و هم زمانی که کارگرها مشغول بردن مواد غذایی به لانه ی خود هستند،غذای آن ها را به زور از چنگشان در می آورند.

- مورچه های سارق : آنها به آرامی وارد لانه ی موریانه ها و مورچه ها می شوند و غذای ذخیره شده ی آن ها را می دزدند و نوزادانشان را شکار می کنند.

- مورچه های برده دار : این مورچه ها به آرامی وارد لانه ی سایر انواع مورچه ها می شوند و پیله های آنان را می دزدند و به لانه ی خود می برند و از پیله های دزدیده شده مراقبت می کنند. پس از خروج کارگر ها، از پیله های دزدیده شده آن ها را وادار می سازند که کارهای مربوط به لانه شان انجام دهند.